رفته بودم نان بخرم. آقایی با پسربچه‌ی ۳- ۴ ساله‌اش قبل از من ایستاده بود و منتظر بود نان‌هایش را تحویل بگیرد. موقع رفتن، به پسرش گفت:بابا، تو چیزی نمی‌خوای؟»

با خودم فکر کردم بچه در نانوایی چه می‌تواند بخواهد اصلا؟!

پاسخ بچه اما خیلی منطقی‌تر از سوال پدرش بود. با صدای ریزی گفت:نون!»


مربوط به

پست قبل: بابا گفت در آن تظاهرات خود عمو هم پایش شکسته بوده و تا موقع برگشتن از تشییع جنازه متوجه نشده بوده.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها