برق دانشکده قرار بود دو ساعت قطع باشه. ۱۳ دقیقه از قطعی برق گذشته بود که طهورا و آقای الف. بار و بندیلشون رو جمع کردن که برن.
گفتم :"بچهها نرید! فقط یک ساعت و ۴۷ دقیقه مونده!"
آقای الف. گفت:"این جوری که شما ثانیه به ثانیه میشمرید، دو ساعت طول میکشه"
خب مگه مجبوری نمک بریزی برادرِ من؟! یک ساعت و ۴۷ دقیقه با دو ساعت چقدر فرق داره مگه؟ :|
+ هرچند که اونا بردن. منم دو ساعت و نیم موندم ولی برق نیومد.
+ البته شما به این تصویری که من اینجا از آقای الف. ساختم توجه نکنید. کلا خیلی مظلومه بنده خدا.
درباره این سایت